شب بارانی
آسمان در عصیان
خانهمان بس تاریک
من بیدار اما
بیقرارم امشب
غرشی میآید
نعرهای پوست شب میدرد از هم ناگاه
رعدی نیست
در خیابان جز شب نغمهای جاری نیست
نعره اما بیشتر
این صدا از دلم است
این صدا تجربهی تلخ همه اعصار است
نالهی وجدان است…
– ناشناس
سلام وبلاگ قشنگی داری امید وارم که به همین خوبی بمونه و بهتر بشه
صدای وجدان؟
کاش آدما از همون اول کار بدی نکنن که وجدانشون درد بگیره!!!!
موفق باشی
چقدر زیبا بود . نتونستم هیچ ایرادی بگیرم و در مورد ضعفش نظر بدم.
موفق باشید…
سلام…خوب بود و خیلی خوب …مرسی که بهم سرزدید..نمیدانم چرا گفته اید خسته ام..ولی به نظر شما خستگی نشانه خوبی برای زیستن شایسته در این هواهای مسموم نیست؟؟
با مطلب پایینیت لذتی بردیم!!!
ناله وجدان گاه گداری سخت و تاریک‘بی مهابا می غرد بر آدمی…
اما براستی آیا وجدانی هست؟؟؟
بسیار کسان بودند که گفتند درد وجدان دارند..
ما اما مست و خراب شبها را با رویای قلندران همچنان طی می کنیم و هفت آزاری نیست که در خانه مان تکرار را بشکند گرانمایه دوست!!!
ما از ادبیات سری در نمی آوریم!!!
از متنش نتوانیم خرده گیریم…
دیدیم آنچه را باید می دیدیم!!!
این صدا از دلم است…این صدا از دلم است……این صدا از دلم است….این صدا از دلم است……این صدا از دلم است !!!!!!
موفق باشین!
سلام
خوبی عزیزم
من شما رو در لیستم گذاشتم
خیلی خوشم میاد از وب لاگت
خوبه
راستی اون عکس اول صفحه ات مبارکه
یا علی
به من سر بزن من آپم یا علی
و فقط خودم صدای آن را میشنوم و دیگران لبخند های مرا می بینند و فکر می کنند که
من چقدر پاکم…منتظرتان هستیم.
اپ قبلیم منتظرتون بودم …میخواستم نظرتونو درباره ی داستانم بدونم!!
سلام …
هوای دلم بارانی است
می خواهم زیباترین ترانه ام را
با کاروانی از عشق
برای بدرقه نگاهت راهی کنم
تا کوله بار چشمانت خیس از خستگی زمان شود
تا تو بخوانی
و من همیشه عاشق بمانم
ای تنهاترین آفتاب روزهای برفی ام
وبلاگ بسیار زیبایی دارین
مطالبتون واقعا زیبا و دلنشین هستند
موفق باشید
حتما سر بزنید خوشحال میشم
سلام….شاد باشي
سلام
ممنون که سر میزنی
قشنگه . . . خیلی ” نعره اما بیشتر
این صدا از دلم است
این صدا تجربه تلخ همه اعصار است
نالهی وجدان است “
فریادی و دیگر هیچ …………….چرا که امید انچنان توانا نیست که پا بر سر یاس بتواند نهاد
بلاگتون خیلی زیباست هم متناش و هن ظاهرش به منم سر بزنین خوشحال میشم!
شاید نالی وجدان نیست ؛ شاید صدای اوست . او کیست؟ کسی که او معشوق و معبود خود قرار داده ای.
موفق باشی…
سلام
به روز شدم منتظر حضور گرم و بهاری شما هستم
كاش مي شد از زندگي درس گرفت
از گذشته و آينه عبرت گرفت
كاش به حرمت پاكي ذاتمان
كمي از نيرنگ امروزيمان كم مي كرديم
كاش به شكرانه زندگي
كمي با خود صادق تر بوديم
شب بارانی
اسمان تیره
کوچه تاریک پراز برگ و لاله
من بیدار
پشت پنجره
صدای باران
یاداورگذشته
با توجه به موضوعاتی که مطرح می کنی.. فکر می کنم اگه رو زبان شعریت یه کم کار کنی و از این اوزان لعنتی بکشی بیرون خیلی موفق تری. ببخشی البته ها..
شعر خودت بود؟؟؟؟من همیشه معتقدم شاعر یم روشنفکر با احساس است!دلم برای بلاگت تنگ شده بود!
ببخشید گویا مال رمان خشم و هیاهو بود؟؟؟؟…چه رمان فوق العاده ای بود!
در این بیابان ها کسی قدم نمیزند
سکوت مرده آه چرا؟
شقایق های قرمز لبان آتش گلوله های تفنگ ها را میبوسند
ابنجا سرزمین موعود است!
میتوان رقصید و دم نیاورد…
سلام
وبلاگت جالبه خیلی خوب مینویسی
موفق باشی دوست داشتی به منم سر بزن عزیز
سلام .
شعر قشنگی بود .
راستی آبگینه واسه آخرین بار آپدیت شده . خوشحال میشم توی آخرین پست هم نظراتتون رو داشته باشم .
خدانگهدار
http://www.payiz.com
باران تجربه ایست عاشقانه / شاید بتوان آن را احساس کرد / حتی در این زمانه / ممنون که سر زده بودی . تا درودی دوباره بای بای
چه کسی میداند؟
شاید در آن هنگام که به تقدیس خورشید همت گماشته بودیم
او برای سوزاندن رویاهای ستاره ای کوچک
لحظه شماری می کرده است…
سلام خوبی زیبا بود . به منم سر بزن اپدیت کردم .
این صدای ناله وجدان نیست …. این دردیه که می کشیم تا یادمون بیاد وجدانی داریم … این زخم هاییه که به ما میگه آهای آدم بی خیال…..آدم خیانتکار….وجدانت کجاست…. راستی وجدانمون کجاست!
سلام ……………………………..
من برگشتم تا واسه همیشه بمونم ……………………….
دوست دارم بازم مثه همیشه شاهد حضور گرمت در کلبه حقیرم باشم ……………..
تازه آپ کردم ، بیا مطلبمو بخون جالبه ها……………………..
راستی قالب جدیدت مبارک …………………. من خیلی وقت بود نبودم …………….
نتونستم زود تر خدمت برسم
سلام
مبارکباد
سلام
من عاشق پاییزم ای ول عالیه به منم سر بزن
سلام دوست عزیز … آپدیت شد … خوشحال میشم سر بزنید … موفق باشید .. به امید دیدار …..