در آغوش شبی خاموش
من و ماه و شبنم
هر سه بيقرار تا بوسيدن خورشيد
صبح كه رسيد، مرگ مرطوب شبنم فرا رسيد
ماه تلالو عاريهای را پس داد
و من در يک تنهايی غريب، خورشيد را مات ديدم…
– ناشناس
رادیویی برای اندیشیدن در سکوت
در آغوش شبی خاموش
من و ماه و شبنم
هر سه بيقرار تا بوسيدن خورشيد
صبح كه رسيد، مرگ مرطوب شبنم فرا رسيد
ماه تلالو عاريهای را پس داد
و من در يک تنهايی غريب، خورشيد را مات ديدم…
– ناشناس
درآمد اينترنتي تا سقف 512000 تومان در سايت ايران بين امكان واريز وجوه كاركرد به حساب بانكي در ايران
امكان واريز وجوه به كارت اعتباري ايران بين
تحويل وجوه درب منزل براي تهراني ها
صدور آريا كارت بنام شما با امكان شارژ متوالي
امكان خريد از سايت با تخفيف ويژه براي اعضا
براي كسب اطلاعات بيشتر با ايميل :
mr_davena@yahoo.com
تماس بگيريد
و چه تلخ است قصه ای که هر شب تکرار می شود و باز ما شب بعد به انتظار
شکستن ان تکرار می نشینیم…
شاید زندگی پر است از این چشم انتظارها و ندیدن ها و شاید هم تنها بودن ها
قشنگ بود.
مرسی بابت قالب 🙂 شرمنده ام
سلام دوست عزيز
تا عشق تو را در سينه دارم
وحشتي از مردن ندارم
تا عشق تو را درسينه دارم
زندگيم را به پاي تو مي گذارم
تا عشق تو را درسينه دارم
عاشقانه دوستت مي دارم
موفق باشي تا درودي ديگر بدرود
وبلاگ ديگرم
http://www.1822.blogfa.com
دیوانه باشم یا نه بهتر بمیرم
و زندگی را در خودم از سر بگیرم
حالا فقط من یک کلاغ شوم هستم
که تا ابد به زندگی محکوم هستم….
موفق باشی عزیز
و شانه هایت تنها پناه غریبی من است…
سلام همسایه ! شعرهایتان را خواندم .زیبا و لطیف مینویسید . برایتان آرزوی موفقیت دارم . یا حق ! ( لینکتان را اضافه کردم )
یاد آر ز شمع مرده یاد آر