بشر رنج میبرد و این فقط به معنای درد کشیدن نیست. رنج چیزی بیش از درد است. رنج، مسئلهای کاملاً طبیعی است و انسان باید بیاموزد که چگونه با آن کنار بیاید. دست و پا زدن برای کسی که در باتلاق به دام افتاده، خود مشکلآفرین خواهد بود.
آدمها با این که میدانند ممکن است در روابط انسانی آسیب ببینند، همچنان با هم دوستی میکنند و به یکدیگر عشق میورزند. با اینکه میدانند یک روز خواهند مرد، همواره به آینده امید میبندند. ممکن است در مسیر حرکت خود به پوچی برسند، اما به آرمانهایی معتقدند. انسانها گاهی اوقات کاملاً زنده، حاضر و پایبند هستند.
کتاب: از ذهنت بیرون بیا و زندگی کن
نویسنده: استیون هیز – اسپنسر اسمیت
مترجم: علی صاحبی – مهدی اسكندری
ناشر: دانژه