خیال میکنم که نرفتهای
و هنوز
این خیابان همیشگی را
با من قدم میزنی
میایستم پشت شیشههای کافیشاپ:
ما داریم آنجا قهوه مینوشیم
چای مینوشیم
شکلات داغ مینوشیم…
حالا دارد باران میبارد
و من حتی نمیتوانم
یک چتر
برای خودم خیال کنم
– مهدی اکبریفر