معلممان میگفت:
“زير کلماتی که نمیدانيد خط بکشيد.”
بعد از اين همه سال
اين همه راه
اين همه زندگی
و اين همه کتاب
زير تمام کلمات خط میکشم.
– آقا معلم، اجازه؟!
– Murathan Mungan
رادیویی برای اندیشیدن در سکوت
معلممان میگفت:
“زير کلماتی که نمیدانيد خط بکشيد.”
بعد از اين همه سال
اين همه راه
اين همه زندگی
و اين همه کتاب
زير تمام کلمات خط میکشم.
– آقا معلم، اجازه؟!
– Murathan Mungan
آسمان را همانگونه که هست میبینی !
دوست دارم !
زیر کلمات خط بکشم… زیر جای خالی اندام تو چی؟ باز هم خط بکشم؟ زیر تمام خط هایی که نمی دونم بازم خط بکشم؟…معلم نگفت بعد از خط کشیدن چی کار باید کرد؟….میشه تمام این علامت سوال ها رو به یه احساس کوک زد؟…
جناب پاییزی با دونه های برف جادویی ممنون که اومدی توی وب قبلی اما آدرسش رو عوضی کردم و حالا بیا یه کم کال و یه گیلاس مهمان من… به سلامتی لحظه های پاییزی و کال
چقدر تکونم داد این نوشته !
راستش رو بخوای منظور این پستت رو نفهمیدم!
اگه با تبادل لینک موافقی منو با نام اندیشه های نا تمام بلینک
عصر ما عصر فریب
عصر اسمای غریبه
عصر پژمردن گلدون
چترای سیاه تو بارون
شهر ما سرش شلوغه
وعده هاش همه دروغه
آسموناش پر دوده
قلب عاشقاش کبوده
کاش تو قحطی شقایق
بشینیم تو یه قایق
بزنیم دل و به دریا
من و تو تنهای تنها
خونه هامون پر نرده
پشت هر پنجره پرده
قفسا پر پرنده
لبای بدون خنده
چشما خوئه سواله
مهربون شدن مهاله
نه برای عشق میلی
نه کسی به فکر لیلی
کاش تو قحطی شقایق
بشینیم تو یه قایق
بزنیم دل و به دریا
من و تو تنهای تنها