ما به رزهایی شبیهایم
هیچ به خود زحمت شکفتن نداده
وقتی که باید میشکفتیم
حالا انگار خورشید
دیگر به تنگ آمده از
انتظار…
– چالز بوکوفسکی
رادیویی برای گوش سپردن به سکوت
ما به رزهایی شبیهایم
هیچ به خود زحمت شکفتن نداده
وقتی که باید میشکفتیم
حالا انگار خورشید
دیگر به تنگ آمده از
انتظار…
– چالز بوکوفسکی
سلام
حال شما خوبه ؟؟
خوشحال می شم که به خانه کوچک دل من سر بزنی
منتظر حضور سبز شما
موفق و پیروز باشی
سلام قشنگ بود
عالی مثل همیشه!
وای فقط شعر؟یه کم از خودتون بنویسین.به هر حال قشنگ بود!
یعنی حالا وقت پژمردنه …
وقتی خودت تصمیم نگیری یعنی به خورشید فرصت تصمیم گرفتن دادی . همینه دیگه .
چه غم انگیز .
اما بوکوفسکی مرد نازنینه ، خداییش .
سلام
من حدود ٦ ماهي هت كه شما را لينك كردم اما شما قابل ندونستيد.بارها به وبلاگتون سر زدم.خوشحال ميشم مرا هم در يابيد.
سلام دوست گرامی…بروزم/