به مطلع صبح میرفتم
از کوچههای خیس خیال
سهرهی نگاهم را سوی تو پرواز میدادم
تو را میدیدم که در برابر آینههای باران تکرار میشوی
آنگاه برای یافتن تو آینههای باران را دانه دانه شکستم
افسوس، هرگز نیافتمت…
– ناشناس
رادیویی برای اندیشیدن در سکوت
به مطلع صبح میرفتم
از کوچههای خیس خیال
سهرهی نگاهم را سوی تو پرواز میدادم
تو را میدیدم که در برابر آینههای باران تکرار میشوی
آنگاه برای یافتن تو آینههای باران را دانه دانه شکستم
افسوس، هرگز نیافتمت…
– ناشناس
از اونجایی که از بلاگرولینگ استفاده میکنی و فیلتره نمیتونم ببینم
افسوس …. منم نیافتمش
سلام.
وقتی آیینه شکست من درون آیینه بودم.آئینه هزار تکه شد که غریب نمانم
ولی هنوز هزار چشم درون آیینه غریبانه به من نگاه میکنن غریبانه..
خوشحال میشم از باغ طوبی رد بشین و عطر حضورتون رو داشته باشم.
در پناه خدای یاس و احساس
بهترین چیز نگاهیست که از حادثه ی عشق , تر است .
ممنون که سر زدی و جواب سوالم رو دادی . توضیحاتت کامل بود.
موفق باشی, در پناه حق.
………..
سلام
خوبین خوشحالم با وبت اشنا شدم
زیباست ولی باید خوند
امیدوارم موفق باشی
خوشحال میشم بیای به جزیره ی دلتنگی های من
منتظرتم
تا بعد مهرنوش
مثل همیشه بی نظیر
راستی تو اسپانیایی هم یاد داری؟ میتونی یه شعری رو برام ترجمه کنی؟ از جیپسی کینگ:
Amor mio
Amor mio por favor
Tu no te vas
Yo cuentare a las horas
Que nadia hoy
Vuelve
No volvere no volvere no volvere
No quiere recordan
No queire recordan
Vuelve
No volvere no volvere no volvere
No quiere recordan
No queire recordan
Lo laon lo la lo la
Lo la
Lo la
Lo la
چه عبور شاعرانه ایست …/ عبور از کوچه های خیس خیال / تا رسیدن به مطلع صبح …/ تا رسیدن به تو ….. من برگشتم !
سلام
پیشاپیش سال نو را تبریک میگم سال خوبی داشته باشی
موفق باشی
پاییز تمام شد زمستان هم
هنوز که تو مرد پاییز مانده ای
سلام دوست پاییزی من
پاییزه برگ ریزونه داره بارون می باره
چشمهای خیس منم داره به یادت می باره